۱۳۸۹ اسفند ۲۷, جمعه

كودكان و نوجوانان ایرانی؛ «ابزار سرکوب» در دست سازمان بسیج!



به یزدان اگر ما خرد داشتیم       کجا این سرانجام بد داشتیم؟

کودکان و نوجوانان ایرانی
«ابزار سرکوب» در دست سازمان بسیج!
نوشته: مريم ايرواني
 ایرانیانی که در ۱۰ اسفند برای اعتراض به بازداشت پنهانی آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان به خیابان آمده بودند، با پدیده ای باورنکردنی روبرو شدند: بچه های ۱۴-۱۶ ساله ، باتوم بدست، وحشتزده، یا  گستاخانه به کسانی که همسن مادر و پدرشان بودند حمله میکردند و در صورت مقاومت مردم، به سوی نیروهای نظامی دویده از آنها کمک میخواستند. 
هر چند استفاده ی ابزاری از نوجوانان ایرانی چیز جدیدی نیست و  سالها حضور میلیونی  کمتر از ۱۸ ساله ها طی ۸ سال جنگ خونین با دشمن عراقی بنام دفاع از اسلام و ایران توجیه میشد. ولی امروز، ۲۰ سال پس از پایان جنگ   است که ، سازمان بسیج  نوجوانان ۱۴-۱۶ ساله را با باتوم و بیسیم و دیگر تجهیزات سرکوب به خیابان میفرستند تا به هموطنان خود حمله کنند و صحنه های دردناک و شرم آوری را به نمایش بگذارند. تفاوت دیگر اینکه نوجوانان بسیجی زمان جنگ یا داوطلب بودند و همراه با پدر یا برادر خود به جبهه میرفتند، یا تحت تاثیر تبلیغات سیاسی- مذهبی در ایدئولوژی جمهوری اسلامی ذوب شده بودند ؛ ولی بسیجیان امروز نه برای "دفاع از وطن"، نه برای "ایدئولوژی انقلابی" و نه از روی "عشق به اسلام"  بلکه برای پول هموطنان خود را سرکوب میکنند.  
شاهدان این صحنه ها از بی تجربه گی و از ترس و شرم آنان در مقابل کسانی که میتوانستند پدر یا مادر خودشان باشند میگویند و همچنین ازتحقیر و آزار مضاعف آنها  در اثر رفتار تمسخرآمیز تظاهر کنندگان نسبت به آنها.
 در تظاهرات ۱۷ اسفند نیز سرکوب مردم به وسیله ی بچه های مجهز به وسائل تهدید و ضرب و شتم (بی سیم  باتوم، تفنگهای ساچمه ای) در خیابانها تائید شد.  به گزارش  خبرنگار خانه حقوق بشر ایران (رهانا) در تظاهرات "روز زن"  نزدیک به ۵۰ کودک و نوجوان با لباس نظامی و در دست داشتن باتوم توسط نیروهای بسیج در چهار راه ولی عصر تهران مستقر شده بودند و مورد «تمسخر» مردم قرار میگرفتند. 
خبرنگار دیگری به نقل قول از "زنی پنجاه و اندی ساله که دیگر از باتوم نمی‌ترسد" مینویسد:  "وقتی کمرم تیر کشید برگشتم تا صورت کسی که باتوم را به کمرم کوبید ببینم. پسری دوازده ساله بود که  نگاهش هیچ حسی نداشت. نه غضب را می‌توانستم در آن ببینم نه نفرت را. انگار در بازی  حیاط مدرسه‌اش گرفتار شده ‌بود» .از قول شاهد دیگری میگوید : "به چشم خودم دیدم که چطور بچه‌های دبیرستانی باتوم‌هایشان را در هوا می‌چرخاندند و فریاد یا حسین سر می‌دادند و بر تن مردم می‌کوبیدند. انگار در یک رقابت باهم شرکت داشتند. چهره‌هایشان متفاوت بود، بعضی فقیر بودند ، بعضی به نظر می‌آمد برای سرگرمی هم شده آمده‌اند. کلا نمی‌شد فهمید این جماعت از چه قشری و از چه مرامی هستند")۱).
خبرنگار دیگری چنین گزارش میکند:" نوجوانان  بسیجی با سنین ۱۴-۱۶ ساله را به باتوم، اسلحه ساچمه ای و گاز فلفل مسلح کرده بودند و با لباس های خاکی و پلنگی سپاه به صورت کاملا سازماندهی شده در نقاط مختلف شهر تهران مستقر کرده بودند"؛ آیا اینها بچه‌هایی هستند که برای دریافت امکانات و کمک‌های مالی از سوی رژیم حاضرند باطوم‌های خود را در هوا بچرخانند و بر تن نحیف مادران و زنانی فرود بیاوردند که می‌تواند مادر یا خواهر خود این بچه‌ها باشند؟   
این ۱۴-۱۶ ساله ها در خیابانهای تهران از کجا پیدا شدند؟
با این کودکان و نوجوانانی که بجای تعلیم و تربیت، از سنین ۱۳ - ۱۴ سالگی مسلح به ابزار سرکوب، در روز روشن  و در مقابل چشهای حیرتزده ی مردم به کسانی که جای مادر و پدرشان را دارند حمله میکنند چه باید کرد ؟ خانواده ی این بچه ها چه کسانی هستند که قبول کرده اند که فرزندانشان برای ضرب و شتم مردم بیگناه و بی سلاح به خیابان رود؟

 

وظیفه ی جامعه مدنی و آگاهی جامعه ی بین المللی

طبق شواهد به نظر میرسد که سازمان بسیج رسما نوجوانان دانش آموز را متشکل و مسلح به باتوم و تفنگ ساچمه ئی کرده 
و برای خشونتگری به خیابان آورده است.
سوالهای بسیاری در مورد اهداف و نقشه های پشت پرده ی مسولین ازآوردن نوجوانان به میدان و وادار کردن آنان به ضرب و شتم مردم وجود دارد. آیا اینها بخشی از کارآموزی نوجوانان برای تمرین جنگ داخلی سال ۹۰  است که اخیرا فرماندهان سپاه 
پیش بینی کرده اند؟  
از حکومتی که سرنوشت میلیونها نوجوانان ایرانی را به کسی چون سردار نقدی، نظامی بعثی عراقی که علاوه بر اینکه فرزند این آب و خاک نیست ، پرونده ی سیاسی- جنایی و پرونده های سنگین اخلاقی نیز دارد، همه چیز را میشود انتظار داشت. آیا کسی باور میکند که این شخص با آن گذشته ی مشکوک و مسکوت دلش برای نوجوانان ما بسوزد؟ آیا کسی میداند چه نقشه ها برای ایران و ایرانیان در سر دارد(۲). آیا پس از اینکه حمله ی عراق به ایران به نتیجه ی دلخواه  نرسید، میخواهد جوانان ما را همانند جنایتکاران بعثی در خدمت جاه و مقام  خود وخدایان خود بپروراند ؟  
آیا باید بنشینیم و تماشا کنیم تا نسل جدیدی از کودکان، نوجوانان و جوانان ایرانی ، متعلق به خانواده های حاشیه نشین، درمانده و از هم گسیخته و بسیاری از آنها احتمالا معتاد، بجای اینکه حمایت و تربیت شوند به  مزدوران و جنایتکاران آینده تبدیل شوند؟
آیا قرار است اجازه دهیم که عده ای فاسد و بیمار روانی، مست از قدرت باد آورده،  برای حفظ منافع خود از نوجوانان ما  حیوانات سرکوبگر، جنایتکار، فاسد و متجاوز بسازند؟ 
این  انسان زدایی نسبت به این کودکان و نوجوانان بیگناه ظلمی کمتر از شکنجه و تجاوز و اعدام آنها  نیست. آیا هدف از انقلاب اسلامی این بود؟  
چه شد آن ادعاها و آرزوها برای  پرورش انسانهای متعالی، با اخلاق، سالم و خلاق که قرار بود نمونه ی انسانیت باشند؟ 
اگر به دلائلی بعضی از خانواده ها توانائی یا شعور مراقبت و حمایت و راهنمائی فرزندان خود را ندارند، اکنون که مسئولین بی لیاقتی خود را در این زمینه نیز ثابت کرده اند ، این وظیفه به دوش بزرگان علم و دین و دانش و هنر است  و بعد از آنها به گردن جامعه مدنی آگاه ایرانی . 
جمهوری اسلامی ایران  پروتکل ۲۵ مه ۲۰۰۰ مرتبط با کنوانسیون حقوق کودک درکشمکش های مسلحانه (۳) را امضاء کرده ، 
ولی متاسفانه بر خلاف تمام  کشورهای پیشرفته ی دنیا و همچنین کشورهای مسلمان منطقه (۴) ، خاورمیانه ی عرب، 
خلیج فارس ، آسیای میانه و شمال آفریقا (۵) ، هیچگونه ضمانت اجرائی برای آن قائل نشده است و به همین دلیل خودرا پاسخگوی جامعه ی بین المللی نمیداند. ولی آشکار شدن این رفتار غیر انسانی و پایمال کردن فاحش حقوق بشر از طرف مسئولین حکومتی ممکن است لااقل سبب محدود شدن این فاجعه ی ویرانگر برای  با ارزش ترین سرمایه انسانی کشور شود.
تنها راه جلوگیری از این اعمال وحشیانه نسبت به کودکان اینست که تمام کسانی که شاهد حضور این "باتوم بدستهای کم سن و سال" در خیابانهای تهران بوده اند با همکاری خبرنگاران میدانی وفعالان حقوق بشر پرونده ی کاملی همراه با عکس و مصاحبه با کودکان و خانواده هایشان  تهیه کنند و به مراجع بین المللی برسانند. البته خانم شیرین عبادی که علاوه بر برنده ی جایزه ی نوبل صلح بودن، خود متخصص حقوق کودک است و سالها در این زمینه کار کرده  باید بیش از هر کس در این مورد احساس مسولیت کند و با کمک نهادهای بین المللی این فاجعه را به گوش دنیا و سازمان ملل برساند. بلکه به این ترتیب استفاده ی ابزاری و جنایتکارانه از کودکان و نوجوانان ایرانی از طرف افکار عمومی جامعه ی بین المللی محکوم شود .

 

مرروس (mareros) بسیجی:

خطری بزرگتر از بمب

علاوه برنقض حقوق انسانی این کودکان ابعاد مسئله بسیار فراتر از سرنوشت آنهاست. استفاده ی ابزاری از کودکان و نوجوانان برای سرکوب جامعه ی مدنی از نظر امنیت اجتمایی و جانی و مالی و نیز یک خطر بزرک برای آینده سیاسی ایران و امنیت منطقه است. 
متاسفانه کاری را که سازمان بسیج با کودکان و نوجوانان میکند از بسیاری جهات یادآور کاریست که مافیا ی آمریکای مرکزی و آمریکای لاتین با کودکان و نوجوانان  سالوادور،  گواتمالا ، هندوراس و نیکاراگوئه  انجام میدهد. 
مرروس ( mareros),  کودکان و نوجوانان محله های کم و بیش فقیر و حاشیه نشینی هستند که بوسیله ی مافیا برای خرید و فروش مواد مخدره ، تن فروشی، دزدی، آدم ربائی و آدمکشی استخدام میشوند. کودکان در گروه های کوچک بزهکار (gang) زندگی میکنند و روابطشان بر پایه ی سلسله مراتب وهمبستگی درون- گروهی بر قرار است.
اعضای گروه  جز به  قواعد داخلی گروه به هیچ چیز دیگر وابستگی ندارند (نه به سیاست، نه به دین، نه به ایدولوژی نه به قوم یا نژاد) ؛ از کودکی در خانه و محله یا شاهد خشونت بوده اند، یا قربانی آن. پس از آن نیز در قلب خشونت و جنایت قرارمیگیرند و در ازای پول به هر کاری تن میدهند. 
حالا برای مقایسه به بخشی از یک  گزارش توجه کنید: "مادر حسین ,پسر بچه چهارده ساله‌ای که با این باتوم‌ها تعداد زیادی را کتک زده‌است, زنی تقریبا بی‌سواد و از اهالی جنوب شهر تهران است به خبرنگار خودنویس گفت:  با دیدن صورت خسته و عرق کرده حسین و باطومی که با خود به خانه آورد شوکه شدم. پرسیدم این دیگر چیست؟ گفت ابزاری جدید برای کسب درآمد بدون دردسر. مادر حسین می‌گوید:« حسین به هیچ چیزی باور ندارد و به هیچ مساله‌ای در زندگی‌اش اهمیت نمی‌دهد او فقط می‌گوید پول می‌دهند می‌روم. خسته ام بسکه دستم به دهان مردم بوده » (۶) .  
خبر نگار دیگری مینویسد: "این نوجوانان هیچ چیز از سیاست و اینکه برای چه باطوم به دست گرفته اند نمیدانند و میگوید تردید ندارم که  با فشار مضاعفی که به  آنها تحمیل میشود بزودی باتومهای خود را به زمین خواهد انداخت"(۷).  
این آرزوی هر ایرانیست است ولی ظهور این پدیده و اثراتش برذهن این نوجوانان و واکنش  جامعه پیچیده تر از آنست که بتوان به امید و آرزو اکتفا کرد.
متاسفانه پدیده ی هویت زدایی نوجوانان ایرانی در حالی بروز کرده که اصول اخلاقی و فرهنگی جامعه رنگ باخته، خرافات جای اعتقادات دینی را گرفته و روابط اجتمائی نوجوانان بسیجی بجای اینکه در چارچوب ساختارهای زیربنائی جامعه تحت نظر خانواده برقرار شود بر اساس عضویت در تشکیلات سیاسی - نظامی - مافیای  شکل میگیرد. 
 آیا میتوان در کشوری که جامعه پذیری میلیونها کودک و نوجوان به سردار نقدی وامثال او  سپرده میشود، انتظار آسایش و امنیت و دموکراسی و احترام به حقوق بشر داشت؟
آیا نوجوانی که امروز باتوم بر سر مردم بیگناه بلند میکند، فردا یا پس فردا به هر بهانه، در خلوت خانه، چاقو به قلب همسرش فرو نخواهند کرد ؟ یا در خیابانها  زنها و دختران تنها را به تجاوز تهدید نخواهند کرد؟
آیا برخی از همین نوجوانان از "برکت" خدمت به نظام، در آینده به مقامهای تصمیم گیرنده ی کشور، که فرصتهای بی حد و حساب برای هر گونه سوء استفاده وفساد در اختیارشان میگذارد ، راه نخواهند یافت؟ آیا چنین نظامی میتواند آبستن چیز دیگری جز فاشیسم مافیائی باشد؟  
خطر فقط برای ایران و ایرانیان نیست بلکه برای منطقه و جهان فاجعه بار خواهد بود.
 
مریم ایروانی
 ۱۱ مارس ۲۰۱۱/ ۲۰ اسفند ۱۳۸۹   
__________________________________________________________________________________
۱- "سن باتوم به دستان کاهش می‌یابد" ( http://www.khodnevis.org/persian )
۲ - "کاری که « صدام » نتوانست و « نقدی » ها کردند" http://tahavolesabz.com/item/16034)): مردم از پرونده های اخلاقی او خبر ندارند ولی
آمریت   شکنجه وحشیانه شهرداران مناطق مختلف شهر تهران و پرونده سازی کینه توزانه برای کرباسچی و معاونانش ، مأمور تزریق وحشت به بدنه دولت ، مختل فعالیت روزمره دولت خاتمی،  نقدی در رأس  چماقداران حکومتی ، به دانشگاه امیر کبیر حمله کرد و درخواست اعدام چند دانشجوی جوان، فرماندهی حمله به دو وزیر دولت خاتمی در حاشیه تشییع جنازه شهدا به نام او ثبت شده است. اصلاح طلبان او را یک « ضد ایرانی  سرشناس » که  کینه جویی خویش  نسبت به ایران نمایش گذاشته است" .
 Optional Protocol to the Convention on the Rights of the Child on the involvement of children in armed conflict۳-  
   (http://www2.ohchr.org/english/law/crc-conflict.htm)
  ۴- به استثناء پاکستان و لبنان
۵- عراق ، بحرین ،  قطر، یمن، بحرین، کویت ، عمان ، سوریه و مصر، افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان ، قزاقستان، ترکمنستان، آذربایجان و ترکیه ..http://www.khodnevis.org/persian۶سن باتوم به دستان کاهش می‌یابد"
).http://www.goftaniha.org/2011/02/blog-post_21.html۷- "عکسی که هزاران بر باید دید" (

۲ نظر:

  1. با تشکر از شما خانم ایروانی عزیز

    پاسخحذف
  2. راست میگید من هم چهارشنبه سوری این فسقله های باتو به دست رو در پارک لاله زیاد دیدم. با اسلحه هم دیدم که با هم با موبایل عکس یادگاری میگرفتند. بسیار هم چشم چرانی میکردند.

    پاسخحذف

نظر يا مشاهدات خود را از جنبش حق طلبانه ايرانيان بنويسيد.